صدای دلتنگی یک مادر؛
مادر شهید امنیت گرمسار از شهیدش میگوید

در میان قابهای خاکخورده خانه، چهره جوانی ۲۰ ساله میدرخشد؛ محمدحسین، کوچکترین پسر خانواده سروریراد. خبرنگار گرمسار تایمز در گفتوگویی صمیمی، پای درد و دل مادری نشست که دلتنگیاش مرز ندارد اما قامتش، همچون صبر امالبنین(س)، استوار مانده است
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری گرمسار تایمز؛به مناسبت سالروز وفات حضرت امالبنین(س) و روز تجلیل از مادران شهدا، پای صحبتهای مادر شهید امنیت محمدحسین سروریراد نشستیم؛ جوان ۲۰ سالهای که در حوادث سال ۱۴۰۱ و هنگام دفاع از مردم و انجام وظیفه، بالهای جوانیاش گشوده شد و به آسمان پرکشید.
مادری که امروز با صبر و وقاری مثالزدنی، یاد فرزند دلبندش را زنده نگه داشته و با تمام وجود، معنای ایثار را معنا میکند.
این مادر داغدیده اما سربلند، ابتدا از محمدحسین برایمان گفت؛ از اینکه پسر کوچک و نازنین خانواده بود، عزیزِ دل خواهرها و برادر ، و نور چشم او. با صدایی آرام اما پر از مهر گفت: «محمدحسین بچه آخر خانواده بود؛ آنقدر مهربان و آرام که حضورش خانه را پر از شادی میکرد. دلش پاک بود و بزرگتر از سنش فکر میکرد. هیچوقت نخواستم در آن سن کم اینقدر بار مسئولیت روی دوشش باشد، اما خودش همیشه میگفت مادر من دوست دارم کشورم آرام باشد.»
وقتی سخن از حضرت امالبنین(س) به میان آمد، مادر شهید مکثی کرد، آهی آرام کشید و ادامه داد: «مادرِ شهید بودن سخت است، خیلی سخت… اما وقتی یاد حضرت امالبنین(س) میافتم که چهار فرزندش را در راه حق داد، صبر میگیرم. هر بار دلم از داغ محمدحسین میسوزد، به خودم میگویم باید مثل ایشان راضی به رضای خدا باشم.»
از ویژگیهای محمدحسین که پرسیدیم، لبخند تلخی زد و گفت: «محمدحسین همیشه میگفت برای خوبی کردن به مردم دنبال تشکر و دیده شدن نباشیم. خودش همینطور بود؛ کار خیر میکرد و به کسی نمیگفت. خیلی وقتها بعد از رفتنش شنیدیم که به چه آدمهایی کمک کرده بود. بزرگمنشی در روحش بود.»
مادر شهید لحظهای دستهایش را در هم گره زد و افزود: «محمدحسین فقط ۲۰ سال داشت، اما انگار سالها تجربه و آرامش در وجودش بود. میگفت اگر ما برای امنیت مردم قدم برنداریم، چه کسی بردارد؟ همین حرفهاست که این دلتنگی را تحملپذیر میکند. سختترین چیز در زندگی من دلتنگی است… اما وقتی یادم میآید پسرم برای آرامش مردم جان داد، قلبم آرام میشود.»
وی درباره مردم و جوانها نیز سخن گفت: «آرزویم این است که نسل امروز حقیقت را بشناسد. بداند این جوانها برای چه هدفی رفتند. محمدحسین هم برای هیچ چیز جز امنیت مردم و آینده همین جوانها قدم نگذاشت. اگر جوانها قدر امنیت را بدانند و برای ساختن کشورشان تلاش کنند، یاد شهدا زنده میماند.»
در پایان، چشمانش را به گوشهای دوخت و با صدایی که بغض در آن پیداست، گفت: «پیام من و محمدحسین به مردم این است که قدر آرامش را بدانید. امنیت چیزی است که اگر نباشد تازه میفهمیم چقدر حیاتی است. پسرم همیشه میگفت مادر، آرامش مردم از جان من عزیزتر است. امروز که نیست، من فقط میگویم خداوند او و همه شهدا را با اولیایش محشور کند و به مردم توفیق دهد یادشان را زنده نگه دارند.»
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0